مرغش یک پا دارد
️روزی بود، روزگاری بود. در یکی از روزها دوستان ملانصر الدین با عجله در خانه ی ملا را زدند و با او گفتند: حاکم شهر عوض شده و حاکم جدیدی آمده. ملا گفت: حاکم عوض شده که شده؟ به من چه؟ دوستانش گفتند، یعنی چه؟ این چه حرفی است؟ باید هر چه زودتر هدیه ای تهیه کنی و برای حاکم جدید ببری. ملا گفت: آها؛ حال فهمیدم پس من باید هدیه ای تهیه کنم و ببرم پیش حاکم جدید تا اگر فردا برای شما گرفتاری پیش آمد ، واسطه بشوم و از حاکم بخواهم کمک تان کند؟ دوستانش گفتند: بله همین طور است. ملا گفت: این وسط به من چه می رسد؟ دوستانش گفتند: بابا تو ریش سفیدی، تو بزرگی.
یکی از دوستان ملا گفت: ناراحت نباش، هدیه را خودمان تهیه می کنیم. یک مرغ چاق و گنده می پزیم تا تو آن را به خانه ی حاکم ببری. ملا گفت: دو تا بپزید. یکی هم برای من و زن و بچه ام. چون من باید فردا ریش گرو بگذارم!...
آنها قبول کردند و فردا با دو مرغ بریان به خانه ی ملا آمدند. ملا یک مرغ را به زنش داد و مرغ بریان دیگر را در سینی گذاشت تا نزد حاکم ببرد. در راه اشتهای ملا تحریک شد و سرپوش سینی را برداشت و یکی از پاهای مرغ را کند و خورد و دوباره روی آن را پوشاند و نزد حاکم برد. حاکم سرپوش را برداشت تا کمی مرغ بخورد. دید که ای دل غافل. مرغ ملا یک پا دارد. حاکم گفت: پس چرا مرغی که برای من آورده ای، يک پا دارد؟ ملـا نصرالدين خنديد و گفت: همه مرغهای شهر ما يک پا دارند . لطفا از همين پنجره ، غازهای خانه خودتان را نگاه کنيد. همه روی يک پا ايستاده اند .حاکم به غازها نگاه کرد . در همين موقع يکی از کارکنان خانه او با چوب غازها را دنبال كرد تا آنها را به لـانه شان ببرد . غازها به طرف لـانه دويدند، حاکم به ملـا نصرالدين گفت: می بينی که آن ها دو پا دارند. ملـا نصرالدين گفت: اولـا اگر با آن چوب شما را هم دنبال می کردند، غير از دو پايی که داشتيد دو پا هم قرض می کرديد و فرار می کرديد، دوم اینکه من اين مرغ را زمانی گرفته ام که با خيال راحت استراحت می کرده و فقط يک پا داشته است. حاکم فهميد که نمی تواند از پس زبان ملـانصر الدين برآيد، به کارکنانش گفت: اين مرغ يک پا را به داخل خانه ببريد تا با زن و بچه ام بخوريم .
تلفن همراه 09387068700 - 09131636466 |
تلفن تماس 03155321081 |
پست الکترونیک info @ touliat.ir |
آدرس پستی کاشان . میدان امام حسین |
ارتباط با ما |